عكس هايي ازفرشته ي من درطول دوسال
من بيشترازتوزجرمي كشم
نفسم الان پنج روزه كه توروازشيرگرفتم ولي توخيلي عذاب ميكشي ومن بيشترازتو نه به خاطرخودم ودردايي كه دارم مي كشم بلكه به خاطربي تابي هاي شبانه ي توبه خاطرگريه هات وبغضات اللهي مامان فدات شه الان چهارشبه نخوابيدي واونقدرگريه كردي كه صدات گرفته روزاول كه ازشيرگرفتمت تنهابودم كه زودزودبيدارمي شدي وگريه مي كردي ومنم دلم برات مي سوخت وگريه مي كردم روزدوم خاله اومدكمكم شب بيدارشدي وگريه كردي وغيرمن بغل كسي نمي رفتي وكلي گريه كردي وبالااوردي منم خيلي نگرانت بودم وگريه مي كردم و يه ساعتي توحياط نگهت داشتم تاخوابت بردوخوابوندمت توتختت ولي بازبيدارميشدي وگريه مي كردي روزسوم مامانم اومدومن چون چندروزي بي خواب بودم ماماني نگهت داشت ه...
نویسنده :
مامان رويا
13:21
اينم ازعشق خاله محمدمهدي
به نام خدايي كه هست هميشه هست......
چه دعايي بكنم بهترازاين/ خنده ات ازته دل/ گريه ات ازسرشوق/ روزگارت همه شاد/ سفره ات رنگارنگ/ وتنت سالم وشاد/ كه بخندي مادام عزيزدلم امشب شب ارزوهاست وتوالان خوابي توهنوزكوچولويي وتموم زندگيت بازي ويادگرفتن دنياي اطرافته(نفسم مي گن دعاي مادرزوداجابت مي شه دعاميكنم خوشبخت بشي عاقبت بخيرشي مامان دعاميكنم هميشه باشي وسرافرازمون كني همينطورمهربون وبادرك واروم تواميدمني ارزوي مني خيلي دوستت دارم ...
نویسنده :
مامان رويا
22:31
عروسك مامان توبهترين نعمت خدايي
تورابه جاي همه ي نداشته هايم دوست دارم
پينارم بالاخره تونستم باكلي زحمت اين عكسوبه وبت ارسال كنم دوستاي گلم الان پيناربزرگ شده واين شكليه ...
نویسنده :
مامان رويا
19:49
بدون عنوان
سلام دخترنازمن هنوزم واسه ارسال كردن عكسات نتونستم كاري كنم پنجشنبه رفتيم سرزمين اسراراميز فرشته كوچولوي من ازهمه چيزمي ترسيدي وفقط توسبدتوپ بازي كردي منم كلي ازت عكس گرفتم ولي نتونستم عكساي قشنگتوبه وبت ارسال كنم ...
نویسنده :
مامان رويا
16:57
دختريكي يه دونه ي بابا:پيناروقتي اسمتومي پرسيم مي گي:ميناي
سلام بهارزندگي من دختركوچولوي باباقربون شيرين كاريات برم من كه وقتي يادكاراي قشنگت مي افتم خندم مي گيره نفس باباالان ديگه واسه خودت خانومي شدي كمك مامان مي كني حرف بابا روگوش مي كني وخيلي هم باهوشي خداروشكرميكنم به خاطر تو اداي حيوونا رودرمياري ميگيم هاپوچي ميگه ؟بدون معطلي ميگي هاپ پيشي چي ميگه؟ميوماهي چي ميگه؟ لباتوتكون ميدي اوخيلي ازكلمه هاروميگي وكلي كاراي ديگه كه ادم وقتي ميبينه شاخ درمياره ايناهمش زحمتاي مامان مهربونته كه ازش ممنونم ...
نویسنده :
مامان رويا
13:08
اين شعرو ازته دل برات نوشتم
بي توهرلحظه مرابيم فروريختن است /مثل شهري كه به روي گسل زلزله هاست ...
نویسنده :
مامان رويا
12:30